Today
شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۴ 20:41 ~ Mohadesehامروز صب که بیدار شدم یه فصل از فیزیولوژی رو خوندم بعد کل خونه رو جارو کردم چون مامانم کلی ورقه داشت که تصحیح کنه گفتم بذا کمکش کنم
و اینکه تمیز کردن خونه هم یه جور تراپیه برام
بعد یکم آناتومی فوقانی خوندم
بعد رفتم بچه(ماشین) رو پاک کردم با اینکه میدونستم قراره وسط هفته بارون بباره ولی اصلا دلم طاقت نیاورد کثیف بمونه گوشه پارکینگ
از مهر پارسال که من این ماشینو دارم اصلا با آب نشستمش فقط با دستمال میکروفایبر پاکش کردم چون هیچ وقت در حدی کثیف نشده که نیاز به شستن داشته باشه بس که زود به زود دستمال میکشم ولی این دفعه که کثیف بشه میخوام ببرم بچه رو کارواش دیگه
بعد با ماشین رفتم دور دور و برگشتنی از افق کوروش بستنی و خوراکی خریدم
خیلی حالم بهتر شد، این روزا این ماشین تنها مسکن بدبختیامه خدا حفظت کنه برام بچه ! امیدوارم دیگه هیچ وقت جایی نزنمش دفعه پیش که تصادف کردم وقتی نگاش میکردم نمیتونستم گریه نکنم
میدونم مث دیوونه ها دارم مینویسم ولی یه جور دیوونه ام دیگه😂
الان دوباره باید فوقانی بخونم بعد پایتخت میبینم بعد دوباره فیزیولوژی میخونم و بعد لالا