یه دختر اروم ک حرفای زیادی برای نوشتن داره وبلاگمو خیلی دوس دارم چون پناه همه بی پناهی های منه❤

دفترچه خاطرات من دفترچه خاطرات من دفترچه خاطرات من

رتبه هارو داااااادنننن

جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۴۰۲ 15:58 ~ Mohadeseh

مطمئنم که حتی خود رتبه یک هم اندازه من واسه رتبه اش خوش حال نیست

بالاخره بعد سه سال پشت کنکوری و یه سال هم دانشجوویی باز شد این در صبح شد این شب و اومد این رتبه قشنگهههه

خب شاید در ظاهر رتبه ام خوب نباشه ولی تو منطقه دو به جز پزشکی روزانه تبریز بقیه روزانه های دور و برو احتمالا بیارم اما خب خانواده فعلا بیشتر نظرشون رو پزشکی پردیس تبریزه حالا منم تحقیق کنم تا به یه نتیجه ای برسم

خدایااااا شکرتتتت😍😍😍

هنو رتبه امو باورم نشده

امسال اصلا با دانشگاه نتونسته بودم خوب بخونم با ناامیدی رفتم سر جلسه و هنوزم میگم این اتفاق یه معجزه است

کنکور و بدبختیاش

سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۲ 22:38 ~ Mohadeseh

اون قدر گفتیم رتبه کنکور شخصیه به بقیه رتبه رو نگفتیم

اخر سر امسال سنجش به خودمونم رتبه هارو نگف😑

روز خبرنگار

چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۲ 16:7 ~ Mohadeseh
دیروز هم روز خبرنگار بوده گویا جا داره که روز خبرنگارو به همه فامیل های عزیزم تبریک بگم😂 (البته با یک روز تاخیر)

مهاجرت؟

یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۲ 15:38 ~ Mohadeseh

من نمیخوام مهاجرت کنم

همزمان ایرانم اعصابم نمیکشه دیگه

ولی دوس دارم کشور خودمم مث بقیه کشور های خوب دنیا باشه خوشگل باشه همه جیباشون پر پول باشه هم دل شون شاد باشه و..

 طراحی امروز من😍

یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۲ 0:41 ~ Mohadeseh

استادمم خیلی خوشش اومد گف یه دست خط یادگاری مینویسم برات و به همه بچه های کلاسم گف به اندازه یه تابلو زیبا از طراحی امروز محدثه لذت بردم اون قدر که خوب کشیده بود

من ذوق من مرگ

یه چهره هم کشیدم حالا بعدا رونمایی میکنم

البته قرار شد دیگه آبرنگو شروع کنم طرح بعدیم آبرنگه اونم حتما تو وبلاگم آپلود میکنم چون تکه های وجودم باید تو وبلاگم باشن

از این چند روز

شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۲ 21:20 ~ Mohadeseh

خب روز تاسوعا قبل ظهرش هیچ جایی نرفتم چون نذری داشتیمو نذری هارو باید آماده میکردیم

صبح عاشورا هم باز رفتیم بیرون و بازم هیئت دیدیم

شب عاشورا هم باز رفتیمو شمع روشن کردیم مثل هر سال وسط میدان نماز چنبر زده بودیم اونی که دستبند بنفش دستشه منم

آمارگیر وبلاگ